مجید آرامی
نام و نام خانوادگی: مجید آرامی
نام پدر: عبد محمد
تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۱۲/۰۸
محل تولد: اهواز
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۲۷
محل شهادت:
بازدید کننده گرامی، لطفاً چنانچه اطلاعاتی در مورد این شهید و یا دیگر شهدای گرامی دارید، جهت انتشار و تکمیل بانک اطلاعاتی، برای ما ارسال نمایید.
بنام خداى شهیدان
ابتداى کلام با نام او که نامش زیباترین نامهاست و به یاد او که نامش ارحم و یادش مرهم است و براى او که آشناى دل دردمندان و انیس جان سوختگان است و شکر و سپاس او را که عطوفت بر بندگان و رحیم بر مذنبان است.آن خدایى که جانم را بسوى جانان میل بخشید و این تن کثیف و خاکى را به عالم لطیف و پاکى رهنمون ساخت .
و اما بعد، شهادت مىدهم به یگانگى حضرت حق تعالى و رسالت انبیاء از آدم(ع) تا زیور موجودات و مفخر کائنات حضرت ختم المرسلین محمد بن عبدالله(ص) و بر تداوم راهشان با ولایت على(ع) و زعامت فرزندا نش و امامت خاتم الاوصیاء حجهبنالحسن(ع) و شهادت مىدهم بر صدق عالم قبر و بر حقانیت روزى که« برادر از برادر گریزان است» و روزى که «لا ینفع مال و لا بنون» است و روزى که چهره ها برافروخته و فریادها بلند است که «این المفر» و پناه مى برم به خدا از آن روزى که انس و جن فریاد «واحسرتا» و بانک «یا ویلنا» سر دادهاند. و اما دریغ که این شهادتمان فقط به زبان جارى شد و در قلبمان جاى نگرفت و با اعمالمان قرین نشد و خداى را عصیان نمودیم و در حالى که مى دانستیم او حق است ، مرگ حق است ، قیامت و ثواب و عقاب حقند و بهشت و دو عالم حقند .
و اینک ایزدا ، نمىدانم دعاى کدامین عبد شایسته و لطف کدامین خوب و وارسته مرا به این منزل کشـــانـده است.
کریما ، شنیده بودم که تو ، بغیر از عطاى نیکو و متاع پاک را خریدار نیستى ، پس زچه روى مرا که زنگار بدل و غبار پدیده و زشتى به چشم و پلیدى به جان دارم خریدار گشته اى . الهى مگر من چه داشتم جز عمل به مناهى و ره بردن بسوى تباهى، الهى مگر من چه بودم جز دلى چو صخره سما و دیدهاى چو سینه صحرا ، غفورا مگر من چه هستم جز هواى نفس و نواى جسم ، بنده نوازا را مگر من چه گفته و چه شنیدم جز سخن گزاف و غیبت اهل عفاف ، ربا مگر من چه دیدم جز تیر بى خطاى شیطان ، رئوفا ، مگر من به چه اندیشیدم جز نیک جلوه دادن اعمالم قبیح و به ریا آلودن کردار قلیـل ، رحیــما ، مـذنـبــى سرگشتهام که گفت و شنود، خور و خواب و نگاهم همه معصیت است، اگر هم عملى دارم آن هم ملوث به لوث ریا است، پس به رحمات واسعهات و به برکات غبارى که از زیر اقدام مبارک رزمندگان اسلام برخاسته و بر چهره سیاه من فرود آمده از گناهانم درگذر و بر من رحم کن اگر چه خارى در گلزار جبهه و در میان اولیاء خدا هستم. اما اى شمایى که بعد از من جز چند صباحى در دار دنیا نخواهید ماند و دیر یا زود باید رخت سفر بر بندید و بر مرکب نیستى با کوله بار اعمالتان بسوى عالم دیگر کوچ کنید. حیات اندک خویش را دریابید و در حالى دست از دنیا نشویید که چون من بى زار و توشه و زیانکارید و بر تمامى نعمات الهى بدیده امانتى بنگریم که باید به صاحب آن یعنى حضرت حق تعالى تحویل نموده پس در فقدان آنها صبر پیشه کنید و شکر گذار خدا باشید . و بدانید که تمامى این رنجها و عذابها و فشارها و مصائب و بلایا براى بیمه شدن در برابر رنج موت و عذاب برزخ و فشار قبر و مصیبت قیامت و بلاى آتش است، پس خوشا بحال آنانکه در این امتحان الهى نلغزیدند و این هدیه خدا را به جانپذیرا شدند و توجه و اتکالشان به خدا افزون گردید.در هجران فرزند، برادر و دوست، آنچه بر ابا عبدالله گذشت را بیاد آرید: لبهاى عطشان را، فرقهاى مشتق را ، دستهاى بریده و سرهاى جدا از پیکر را ، جگرهاى تکه تکه و چهره هاى خونین و سینه هاى پر درد و دیدگان گریان را ، سرباز شش ماهه و حبیب صلابت را و شیر زنى قهرمان را که بار تمامى این مصائب را بر دوش مى کشید ، آرى اگر اشک مىریزید بر حسین اشک بریزید که دیده هاى گریان بر حسین(ع) امان بر آتشند و بیاد آورید آن لحظه اى را که زینب (س) به بالاى پیکر خونین برادر ایستاد و رو به آسمان کرد و با او هم آوا شوید که «الهم تقبل منا هذا قلیل من القربان» خداوندا این قربانى کوچک را از ما پذیرا شو ، باشد تا قربانى بى مقدارتان در درگاه احدیت پذیرفته گردد.
و اى یاران گوش دل باز کنید و کلام بر گرفته از وحى امیرالمؤ منین (ع) را بر صفحه دل باز کنید و جامعه تقوا بر تن کنید و خوف از خدا و نظم در امور را نصب العین خویش سازید و در اصلاح ذات البین همت کنید و با وحدت قلوب ، وحدت ائمه کفر و اهل ضلالت را در هم کوبید .
خصوصا شما اى عزیزان و برادران مسجد امام حسن(ع) و انجمن اسلامى دبیرستان دلهایتان قوى ، ایمانتان استوار و همتتان بلند باد ، بکوشید در طریق هدى و از شاخههاى پر بار درخت تنومند معارف و احکام و اخلاق اسلام خوشه بر چینید و جمع اسلامیتان را با معنویت و نورانیت بیشتر حفظ کنید. این مسجد از عطر و معنویت و مناجات امام حسن و زلال اشک شهید معطر است و در و دیوار آن حکایت از عزم و ایمان شهدایى چون عسکر بختیارى و استاد عزیزم احمد خوشنودى فر، جلیل فیاضى ، سید رسول موسوى ، سعید دلفى ، و دیگر عزیزان دارد.
شما اى برادران مسجد ، اى دوستان خد ا ، دوستى ائمه ، یاد حسین (ع) در دنیا انیس جان و در آخرت دلیل راهتان باد و تمام حرکات و سکنات خود را براى کسب معارف الهى متکى کنید و در راه حق گام بردارید و نصیحت ناصحان بیدار دل را پذیرا گردید ، و خرده خرده گیران سیاه دلرا با ایمان استوار خود دفع کنید . اى برادران مؤمن ، اى آشنایان ذکر ، اى دوستان از تمامى شما حلالیت مى طلبم ، امیدوارم عفوم نمایید و از من در گذرید و بر من دعا کنید و مرا یاد مکنید ، الا به صلوات بر محمد و آل محمد . و اى امت اسلام طوبى لکم و با آن صلابت ایمانتان که این صبر و استقامت و عشق به اسلام شما دشمن زبون را ذلیل تر از آنچه هست بنموده است . آرى اى عزیزان بگذارید بر فراز تمامى خانه هاى ایران علم هاى سیاه برافراشته شود . بگذارید دلها در فراق فرزندان و یاران بسوزد . بگذارید ظالمان خونمان بریزند، بگذارید در هر جاى میهن اسلامى ما لالهها بروید و اشکهاى مادران ما با خون فرزندان آمیخته گردد ، اما ، نام رسول الله(ص) و کتاب و سنت او استوار بماند . و پستیها و ذلتها و پرستش بتهاى دروغین و الله هاى شیطانى از عالم محو شود که مسئولیت حسینیان دشوار است و رسالت زینبیان بس عظیم .
و تو اى معبود جمیل و اى خالق جلیل اینک که لیاقت سر باختن در مناى عاشقانت را نصیبم ساختى ، تو را به آن قرآنى که به عصر عاشورا بر سر نیزه نمودند در تاریکى قبر و وحشت حشر مرا از یاد حسین (ع) جدا مکن و تو را به دل محزون زینب (س) و به آن اشکها ى مقدسى که درذکر امام حسین (ع) از دیدگان پر نور عاشقانش باریده و به آن سوز سینه محبان حضرتش انفاس قدسى و وجود با برکات امام امت را تا ظهور منجى عدالت از این امت مگیر
پایگاه مقاومت شهید پژوهنده